نتایج جستجو برای عبارت :

2019/08/01 - گلخونه :)

 
بنا داشته باشید که گناه نکنید
امام خامنه ای حفظه الله: 
تقوا یعنی همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر و نهی خدا رفتار نکنید. این، معنای تقواست.
یک وقت ممکن است سرِ رشته از دست انسان خارج شود و گناهی هم از او سر بزند. مهم این است که شما مراقب باشید و بنا داشته باشید که گناه نکنید. این، آن روحیه‌ی تقواست.
ایشیک سالهاست بعنوان برندی با محصولات با کیفیت عالی در ایران شناخته میشود و از تنوع کالا و رنگ بسیار بالایی برخوردار است. ورقهای هایگلاس ، نوعی ورق MDF با روکش PVC  براق میباشد که این روکشها از لایه ضد خش UV برخوردار هستند,که آنهارا در برابر ضربه و سایش تا حدود زیادی محافظت مینماید . این ویژگیها در کنار تنوع رنگ و شفافیت رنگ روکشها و تضمین کیفیت و اصالت کالا که با تابش پرتوهای لیزر روی سلفونهای این برند ، لوگوی ایشیک بصورت هفت رنگ قابل مشاهده می
دانلود آهنگ جدید کاروئل گل گلخونه
Download New Music Karoel Gole Golkhoone
دانلود اهنگ گل گلخونه از کاروئل با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ غمگین کجا گمت کردم ما که همپای هم بودیم
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
اول: این‌روزا به بهونه‌ی رفیقم که میاد و از مامان قلاب‌بافی یاد می‌گیره، منم دوباره شروع کردم یادگیری‌ش رو. قبلاً امتحانش کرده‌بودم ولی دل‌به‌کار نداده‌بودم خیلی. وسطش رهاش کردم. اما مدتیه دارم فکر می‌کنم بلدبودن چندتا هنر ینی داشتن چندتا راه توخونه‌ای برای کسب درآمد و شاغل‌بودن. خلاصه که قضیه‌ی قلاب و کاموای کنار گوشی‌م اینه. 
و برای گرفتن این عکس -چون می‌خواستم تو مسابقه‌ی طاقچه شرکت کنم- داشتم فکر می‌کردم اگه گل‌خشک‌هام بودن
دانلود آهنگ جدید کاروئل گل گلخونه
دانلود آهنگ کاروئل به نام گل گلخونه کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده گل گلخونه با صدای کاروئل از جوان ریمیکس
Download New Music Karoel – Gole Golkhoone
 
آهنگ جدید کاروئل در تاریخ ۲۱ شهریور در سایت قرار گرفت.
جدیدترین ساخته کاروئل عزیز، گل گلخونه نام گرفته است.
این موزیک در سبک پاپ قرار دارد.
امیدوارم شنوندگان از این موزیک لذت ببرند.
در صورت بروز هرگونه مشکل با ما در ارتب
امیدوارم خوشتون بیاد^^~











متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.




















ادامه مطلب
یه وقتایی آدم دلگیره 
دلسرده 
تنهاست، غمگینه 
دنبال یه شادیِ هرچند کوچیکه
دنبال یه چیزی میگرده که ازش آرامش بگیره 
فکر میکنه چیکار کنه بره کجا چی بگیره چیکار کنه 
چشم وا میکنه میبینه تویِ یه گلخونه‌اس 
پر از گل و گیاه 
کوچیک و بزرگ 
رنگی و سبز 
موندگارو ناموندگار
بعضیاش ساده ان ولی مقاومن و بعضیاش فقط زیبایی دارن و دو روز نری سراغش داغون شدن
یکیش مراقبت بیشتری میخواد حساس تره 
یکیش هست تو تا سه ماه هم بهش سر نزنی رسیدگی نکنی آخ نمیگه 
یکی
گل گلخونه دانلود آهنگ جدید کاروئلدانلود آهنگ جدید کاروئل به نام گل گلخونه با کیفیت بالابا دو کیفیت 320 ، 128 و لینک مستقیم از نیک موزیکDownload New Music By Karoel Called Gole Golkhooneپخش آنلاین + لینک پرسرعت آهنگ گل گلخونه
 
 
چقدر برام سخته تحمل دوریت مث دیوونه هام
چقدر بهت گفتم تنهام نذار منو بزار باهات بیام
ببین چه دلگیره چقدر نفس گیره خونه بدون تو
کجای این شهری که هر جایی رو میگردم نمیرسم به تو
تو مال من بودی چرا ازم گرفتنت گل گلخونه ام بودی تو رو از ساقه چی
Gm  -  F                  F                              Gm
میگفتی بی تو هیچم با من بمون همیشه
                               Gm  -  F                     F
نباشی من میمیرم گل بی گلدون نمیشه
  D     Eb    F  Gm       D      Eb   F       Gm
(چه اشتباهی کردم....حرفاتو باور کردم)2
Gm              F      Cm            Gm
یه روز سر پاییز ، گلدونتو شکستی
             Gm                    F      Cm
مثل عروس گل ها تو گلخونه نشستی
Gm              F       Cm             Gm
بهار میاد دوباره ، بازم تو رو میارن
     
متن ترانه آران به نام گل خونه

تا وایسی رو پاهات ریختم زندگیمو تا گل شدی دیدم چیدن زندگیمو سرتو گیج رفت حواست پرت شد حالت بهتر از روزای قبل شد گفتم خوب میشه همینجا میمونه همه چی عوض شدزخمیه راهیم من میباختم ک نبازی نخواستم خونه بسازیم روی اب اگه برگردی پیشم واس تو گلخونه میشم دارم از ریشه میسوزم زیر خاکخودت بیا خاطره هاتو نمیخوام بیا بیین ک من بی تو روزی 100دفعه زمین میخوره شده ی ادم بد بی خودهرکاری کردم واس داشتنت هیچ جوره تورو نمیشناختمت کاش
سلام 
من یک دختر 23 ساله هستم، رشته من کشاورزی بوده، امسال من یک کار برای کار توی گلخونه گل و گیاه پیدا کردم که یک کارگر معمولی میخواد، منم تا حالا هیچ جایی کار نکردم و هیچ چیز عملی یاد ندارم، توی دانشگاهم همه ش تئوری یاد میدادن، گفتم برم اینجا شاید به دردم بخوره و یه چیزی یاد بگیرم.
مشکلم اینه که اون جا فقط من هستم و صاحب گلخونه که یک آقای تقریبا 30 ساله هست، بابام که کلا مخالفه، میگه نمیخواد بری، ولی من دو دل هستم، الان به این فکر میکنم که اگر ر
یکی بیاد لباسای مستر رو از لباسشویی دربیاره بعدخشک شدن هم اتو بزنه! به گل های گلخونه هم اب هم آب بده! دیشب ساعت سه خوابیدم و صبح زود با مستر بیدار شدم تا صبحونه ش رو بدم ! بعدشم خودمو انداختم رو مبل جلوی تی وی تا الان!!!!!!!!ناهار رو هم بابا گفت ازبیرون سفارش میدم برات میارن!
خدایا مامان اینا زود برگردنچهار روزه ازصب تااااا شب توخونه تنهام! دوری از پدر و مادر و برادر خیلی سخته
چه وضعشه اخه؟ کاش میشد بعد ناهار یه خرده بخوابم
هفته اول:
 
گاز گلخانه ای:
چرا بهشون میگن گاز گلخانه ای؟ چون توی گلخونه ها چنین اتفاقی میافته، نور خورشید از شیشه عبور داده میشه و فضای داخل رو گرم میکنه، بعد از گرم شدن گیاهان، اونا هم از خودشون نور نادیدنی فروسرخ میتابونن که از شیشه رد نمیشه و برمیگرده، اینجا اون شیشه مهمه. گازهای گلخونه ای هم همینکار رو با زمین میکنن و یک سری نورها رو بیشتر در طیف فروسرخ جذب و تقریبا همون رو (البته یکم با انرژی کمتر) به زمین برمیگردونن.
این گاز ها کربن دی اکس
توی یه جهان موازی، احتمالا من یه دریانوردم. یه دریانورد با موهای نقره ای و چشمای آبی. دریانوردی که نه تجارت می کنه و نه دزد دریاییه، فقط دریا رو خیلی خیلی دوست داره. هر روز غروب، تکیه می ده به عرشه کشتی و خورشید رو نگاه می کنه تا وقتی که محو بشه. بعد که خورشید رفت پایین و ماه به جاش اومد بالا، اون وسط دریا، دور از همه آلودگی های نوری که جلوی درخشش ستاره ها رو می گیرن، دراز می کشه و به ستاره ها نگاه می کنه. برای هر کدومشون اسم می ذاره و داستان می ساز
پنج شیش سالم که بود یه ماهی کوچولوی نقره ای داشتیم که خیلی شیطون بلا بود. یه بار که خواستن آکواریومش رو تمیز کنن ماهی رو انداختن توی یه تُنگ کوچیک. روی لبه ی سکوی گلخونه تنگ رو گذاشتن و کنارش آکواریومش رو شستن. منم همونجا پایین سکو ایستاده بودم و نگاه میکردم. وقتی آکواریوم خوب شسته شد و از آب تمیز پر شد خواستن ماهی رو بندازن داخلش ولی با تنگ خالی مواجه شدیم. من که در لحظه اول از غیب شدن ماهی به شدت ترسیدم ولی بعدش جیغ بلند کشیدن و بالا پایین پرید
سلامبه این دلیل:اخیرا زیاد تو فکر رفتم و خودم رو تحلیل کردمتو این یه ماه قراره از شرایط قبلی برسم به شرایط مطلوبیعنی اینکه میخوام از بچه مثبت نمای کم علم و پر حرف و سلیقه ای عمل گرای ولخند خود تمجید گر انتقاد ناپذیر، تبدیل بشم به اونچه باید باشم (همه در اندیشه تغییر دنیا اند; ولی هیچ کس در فکر تغییر خود نیست. من با تغییر خودم گامی برای تغییر دنیا برمیدارم)در آخربرا عزیزان کنکوری از جمله رهام و چند نفر دیگه، برا همکلاسی(های) گلم، برا آقا صدرا، ب
سلامبه این دلیل:اخیرا زیاد تو فکر رفتم و خودم رو تحلیل کردمتو این یه ماه قراره از شرایط قبلی برسم به شرایط مطلوبیعنی اینکه میخوام از بچه مثبت نمای کم علم و پر حرف و سلیقه ای عمل گرای ولخند خود تمجید گر انتقاد ناپذیر، تبدیل بشم به اونچه باید باشم (همه در اندیشه تغییر دنیا اند; ولی هیچ کس در فکر تغییر خود نیست. من با تغییر خودم گامی برای تغییر دنیا برمیدارم)در آخربرا عزیزان کنکوری از جمله رهام و چند نفر دیگه، برا همکلاسی(های) گلم، برا آقا صدرا، ب
تحت تاثیر حرفای بچه ها که میگفتن نون تو اینه که گل بکاری توخونه و
بعد بفروشی،چون خالصه قیمت بالایی ازت میخرن وفلان،برگشتم به بابام 
گفتم بابا ی کارپردرآمد بگم پرورش گل تو خونه ! گفت چه گلی دخترم؟
گفتم گل دیگه،ماری جوانا واینا گف از کار تو فتا ب پرورش گل رسیدی
همین مونده بری ساقی گل بشی چشمم روشن
+ولی خب جدای از شوخی ی چندتا کارهست خیلی خوشم میاد ازشون
یکیش گلخونه داشتن پر از گلای رنگارنگ بعد سقفشم چترای رنگی رنگی باشه
یکیش کتابفروشی پر از کت
با خوندن نوشته یکی مونده به آخر لافکادیو داشتم به پیش‌شرط‌های خودم برای ازدواج فکر می‌کردم که از جمله مهم‌تریناش بچه‌دار نشدن و مهریه به اندازه وسع و عروسی نگرفتن و استفاده از پولش برای امور خیرتر بود. دیدم من اگه ایدز داشتم راحت‌تر می‌تونستم ازدواج کنم تا با این پیش‌شرط‌ها. خلاصه هیچی دیگه نشستم دارم ماستم رو با بربری می‌خورم و تقوای الهیم رو پیشه می‌کنم... [تعداد دنبال‌کنندگان دختر را می‌شمرد]
پاورقی۱: اگه توی مسیر بین مترو مصلی تا
یه وقتی حلیم با گوشت بوقلمون بود و حاصلِ پختن تا له شدن و قوام اومدن گندم‌ها. یه وقتی کوبیده غذای اعیونی بود و با گوشت و دمبهء درجه یک، که هرجایی هم نبود. یه وقتی توت‌فرنگیا نه خیلی درشت بودن نه ریز، اما عین ادکلن‌های اصل، عطرشون تمام اتاقو می‌گرفت. وقتی همه‌چیز کم‌کم عوض شد، وقتب دیگه حلیم‌ها شدن با آرد و گوشتِ مرغ، وقتی خبر رسید کبابی‌ها زیاد شدن و گوشت‌ها گرون، و حالا دیگه گوشتِ خیلی چیزا رو می‌شه تو کوبیده پیدا کرد، وقتی توت‌فرنگیا
as she walks by the river she calls the last contact to beg for her life to be saved and the singer sings:
میگفتی بی تو هیچم با من بمون همیشه
نباشی من میمیرم... گل بی گلدون نمیشه!
and she remember it all. she crys and thinks by herself that why didn't she just stoped it!? 
یه روز سرد پائیز گلدونتو شکستی!
and she was it. she's been dying and brought back to life, over and over... she's been sacrificing to get to something and she has always whispered with herself: no strings attached! and every time she promises herself that no more self distructions for others. because you're the most important one. alright? but then she can't stop herself from doing it. she is lost and she has lost everyone...
بهار میا
امشب بیدار نشستم و این نقشه‌ی غیرمهندسی رو طراحی کردم. این یه خونه‌ی واقع‌بینانه است. دوست دارم خونه‌م اگه اون خونه‌ی رویایی نشد، حداقل این شکلی باشه. بعدا احتمالا خونه‌ی رویایی رو هم طراحی کنم :)

این زمین 12×18 و مساحتش 216 متره. حیاط 80 متره و کلی درخت داره. از هیچ طرفی همسایه‌ها به حیاط دید ندارن. بیست متر ازش موزائیک شده و شصت مترش چمنه. جلوی اتاق خواب بزرگ تاک انگوره که سایه‌ش بین درخت‌ها نظیر نداره. صبحانه و احیانا عصرانه و حتی شامانه تح
از یک دوست
علاقه تو برای وقت گذاشتن برای کارهایی است که درآمدزا باشه، پس برای ریحانپوش وقت بذار، ولی صبر میخواد و در بلند مدت جواب میدهد. البته کاری که بیشتر دوست داری، استفاده از وقت برای درآمدزایی در بلند مدته، استفاده از وقت هایی که دیگران میذارند برای خواب بیش از حد،تلویزیون، دور همی و صحبت.  تو سبزوار اگه باشی راحت میشه از این وقتها استفاده کرد، آماده کردن زمین، برای کشاورزی، گلخونه، دامپروری و ... .
تجربه متفاوت: خیلی از کارها را میشه ا
  
  
این ها گل های تو اتاق من (بالا سمت راست) و تو تراس خونه‌ی ما (که تراس هم تو اتاق من هست) هستند
اون طرح گلخونه‌ی خونگی رو تو این چند روز اخیر درست کردیم(دقیق بگم، دیشب تموم شد) و حاصل روزهای قرنطینه هست!
اون توت فرنگی بالا سمت چپ هم اگه دقت کنید گل داده(البته تک گل برگش سفید شده و بقیه سبز هستند)
پ.ن:
فعلا محصولاتمون:
بادمجون، گوجه فرنگی، ترب، گندم، توت فرنگی هست و بقیه گل‌های تزئینی هستند
این خونه، نسبت به خونه قبلی، شکرخدا هفت هشت تا سروگردن بالاتره. 
از جمله این ویژگی ها، باغچه ی کوچیک و گلخونه ایِ حیاط پشتیه. دوسه تا درختچه ی کوچولو هم داخلش کاشتن. تو این یکی دوهفته ای که اومدیم، انقدر کار داشتم که فرصت نکردم درست و حسابی سر بزنم بهش. یکی دو روزه که کشفش کردم، سروته مونو بزنی حیاط پشتی پیدامون میکنی:)
 خیلی دنج و دوست داشتنی و باصفاست، گرچه خیلی کوچیک و جمع و جوره :) 
قصد کردم اگه خدا بخاد بذرِ سبزی بگیرم و خودمون رو در مصرفِ س
حالا بیشتر از یک هفته ست که من اومدم خونه. امتحان که کنسل شد دیگه نشد در مقابل اصرارای خونواده مقاومت کنم. تسلیم شدم و به اندازه یک ماه چمدون بستم. یه سری از کتاب هام رو ورداشتم. گلدون هام رو با گلخونه چوبیشون گذاشتم جلوی در ورودی و آب دادنشون رو سپردم به همسایه. حالا اینجا، تو خونه ای که اصلا برای من خونه نیست، با وجود صمیمیتِ زیاد اعضای خونواده، برای خودم کنجی دارم اما خلوت نه. دارم سعی میکنم عادت کنم به شلوغی و سر و صدا و مشارکت و این چیزا، خی
دیدم داریم روز جمعه ای خودمان را حبس می کنیم  و همش کار شخصی می کنیم، گفتم حداقل یه یک ساعتی بریم مرخصی در روز جمعه. نزدیکی های ما یه گلخونه است. رفتیم دلمون وا شد. هیچ خریدی هم نکردیم :) و سرخوش اومدیم بیرون. دیدم یک تپه ای دارد چشمک می زند که از ما بیا بالا. یه نیمچه کوهنوردی هم رفتیم. (چرا آدم میره بالا، ولی نمی تونه برگرده؟چرا؟)














پ.ن: باز هم روزهای زیادی تا پایان سال مونده، هر کس بگه توی دل خودش: دیگه امسالم تموم شد، یا اینکه امسال هم افتا
بر اساس این که در زمان حال هیچ کار به خصوصی انجام نمی دم، شرکت تو این چالش یکم عجیب غریب واسم به نظر می رسه. می تونیم حداقل از آرزوهامون و کارهایی که دوست داریم انجام بدیم حرف بزنیم اما کی تضمین می کنه تا زمان مرگ دغدغه هامون و افکارمون و آرزوهامون تغییر نکنه؟ حتی منی که زندگیم مثل یه مرداب در حال تبدیل به باتلاقه هم دائم در حال تغییرم... نمی دونم، بریم سراغ کارهایی که الان دوست دارم تا قبل مرگم انجام بدم...
1. سفر، به نظرم اولین حسرت زندگیم رفتن ا
تاریکی نمی تواند ما را از تاریکی برهاند، تنها نور می تواند. نفرت نمی تواند ما را از نفرت برهاند، تنها عشق می تواند. - مارتین لوتر کینگ جونیور


سلام و درود :)) عید همگی مبارک باشه ان شاالله :) یه خدا قوت ویژه مخصوص همه کنکوریای عزیز که توی این روزای گرم، کنکور پر التهاب رو پشت سر می گذارن :) صبح که از خواب بیدار شدم اول گوشی رو چک کردم، دیدم امروز روز دختره و تنها دختر منزل ما، مادرمه :) ساعت هشت و رب بود، داشتم دنبال مادر می گشتم که تو بهشت خودش پیداش
سلام علیکم:)
یک عدد نوستال...ییده هستم:))) این چندروز خیلی خیییییییییلی گرمه در حد جهنم، استانهایی غیر از جنوب بیان بگن گرمه کره خورشید میکنم توی حلقشون والا.
خونه جدید رو دارن رنگ امیزی میکنن، انتخاب رنگ از بنده بوده که با ترس ولرز از خواهر و غرغرهاش من انتخاب کردم البته خودش به من سپرده بود ولی واقعا ادمیه که حق انتخاب میده بهت بعدش بهت غر میزنه میگه این فلان اونش فلان خوب یکی نیس بهش بگه خودت انتخاب کن خواهر عزیز. برا همه چی همینه ها.
دیگه من ا
1.کارآگاه بشم و به زودی زود دفتر خصوصیم رو راه اندازی کنم.(خیال شیرین) :)) اگه از شوخی و این خیالات شیرین بگذریم ، دوست دارم زودتر دانشگاه رو تموم کنم و در زمینه ی رشته ی خودم مشغول به کار بشم.
2.تمام کتاب های موجود در دنیا رو بخونم.
3.گلخونه ای رو که همیشه آرزو داشتم درست کنم و انواع گل و گیاه رو در اون پرورش بدم.از گیاه هایی که همین جا کشت داده می شن تا گیاه های متنوع و رنگارنگ استوایی. :)
4.داستان هایی که همیشه فقط توی ذهنم طرح اولیه شون رو نوشتم و شخ
مچاله شدم از درد روی تختم. به علی که گفته بودم فرقی نداره هر جور راحتی زنگ زدم و گفتم بیا، هر جور حساب میکنم بغل میخوام. به خونه زنگ زدم، پنج تاشونو چک کردم. خیلی بی قراریشونو میکنم این روزا. از فروردین دیگه خونه نرفتم. عصبی و درد دار و ناراحت و پی ام اسم. ظهر که علی سر به سرم میذاشت گفتم ببین من الان عین یه گاو وحشیم، اینقد دستمال قرمز جلوم تکون نده! و اون گفت که تو مثه گاو وحشی نیستی، میدونی مثه چیی؟ گفتم چی؟ گفت عین یه مورچه که تند تند راه میره و
سالن پرورش قارچخیلی وقته دنبال اینم که یه کار جدید شروع کنم ، من کارمند اداره کشاورزیم و ارشد گیاه پزشکی دارم . یه روز تو اداره به همکارام گفتم که میخوام یه کاریو شروع کنم که درآمد خوبی داشته باشه ، میخواستم نظر شما رم بدونم ، چند نفر گفتن گلخونه بزن چن نفر دیگه م گفتن پرورش قارچ . فکر بدی به نظر نمیومد ازشون تشکر کردم رفتم سراغ کارم . کارم که تموم شد رفتم خونه تا با خانوادم مشورت کنم . همشون گفتن سالن پرورش قارچ برا من بهترین گزینس ، چون هم مصرف
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
دانلود باکیفیت
 
 
 
 
نمیخواستم از تو جدا شم
تو گلی تویه گلخونه بودیگلی دیدی که آخرشم
مرد تویه دنیام گم شده بودی
گلی تو بگو من نباشم کی
کی میذاره تو رو روی چشماشکی میریزه
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
دانلود باکیفیت
 
 
 
 
نمیخواستم از تو جدا شم
تو گلی تویه گلخونه بودیگلی دیدی که آخرشم
مرد تویه دنیام گم شده بودی
گلی تو بگو من نباشم کی
کی میذاره تو رو روی چشماشکی میریزه
چند روز پیشم وقتی از خواب بیدارم شدم طبق عادت این روزهام رفتم یه نگاهی به اوضاع بچه هام (گل هام) بندازم که دیدم یکی از ساکولنت هام چپه شده :(
امروزم کلا پر پر شد و یکی دیگه اش چپه شد :((
هی با خودم گفتم ننه تو چرا اینطوری شدی آخه؟ یکی از برگاش هم که رو خاک بود و ریشه و برگ داده بود کلا مرد
اصلا دچار شکست عشقی شدم. نکنه همشون بمیرن :((
هوا اینقدر گرمه که :(
حداقلش اینه که باقی گلدون هام سالم هستن و هنوز دچار شکست عشقی عمیق نشدم!! :دی
 
 
 
اینم یکی از بچه ها
در رو باز کردم، سلام دادم و نشستم صندلی عقب، جواب سلام نشنیدم ولی متوجه شدم زیر لب جواب سلامم رو داد. پرسید دقیقا کجا میرم، گفتم: شما برید مسیر رو میگم، گفت: نه خانم حوصله دور زدن ندارم، خاطراتم با مهدیه و لبخند آوردنامون رو لب آدمای عصبی و ناراحتی که تو کوچه و خیابون میدیدیم تو ذهنم مرور شد. اینبار مظلوم تر گفت: خانم نمیگی کجا؟! جواب دادم: بلوک پنجاه و هفت. پیاده شدم و بدون اینکه توجه کنم به ردیف ها رسیدم پیش مهدیه. براش کلی حرف زدم، به تلافی همه
سلام :)
فصل مربوط به داستان‌های من تو سالن مطالعه تقریبا تموم شده و حالا وارد فصل جدیدی شدیم: من در آزمایشگاه! (خدا رحم کنه :دی)

چینش میزها تو آزمایشگاه‌مون یه حالتیه که آدم همه‌ش احساس می‌کنه بقیه می‌تونن ببینن داره تو لپ تاپش چی کار می‌کنه :)) برا همین بود که این چند روز کم میومدم این طرفا :دی
بذارین یه کم بریم عقب‌تر. اون روز اولی که من دیگه اثر انگشتم تعریف شده بود، رفتم از یکی از دانشجوهای دکترا که ظاهرا مسئول آزمایشگاهه، پرسیدم میز خا
چه زیباست امیدوار بودنو با امید زندگی کردننه امید ب خود که غرور استنه امید ب دیگران که حماقت استامید ب خدا ؛ منبع تموم آرامشهاست....دستم ب آرزوهام نرسید!چون اونا خیلی دور بودن....اما درخت سبز صبورم میگه....امیدی هست....دعایی هست....خدایی هست....درسته زندگیم مسیرشو ب سمت دشوار بودن عوض کرد ولی این برای من ناامیدی ب همراه نداره! چون منم ب راهم ایمان دارم و ب سمت قوی تر شدن تغییر مسیر میدم و هیچوقت برای رسیدن ب اون چه که از ته دلم میخوام تسلیم نمیشم.قبلا
یه آرزو اگه واسش تاریخ تعیین کنی میشه یه هدف؛ اگه هدفت رو به اهداف کوچکتر تبدیل کنی میشه برنامه؛ اگه به برنامه عمل کنی میشه واقعیت؛ غیر ممکن ها  روزی ممکن میشن. همش بند عمل من و شما هستن...
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="Auto
سلام سلام :)
 
امروز دومین روزیه که کوروش رو رو پا نذاشتم.خودشم اصلا پیشنهاد خواب نکرد! بازی کرد.کارتون نگاه کرد.با هم نقاشی کشیدیم.از پنجره آویزون شدیم و درباره ی مگس ها و زنبور ها و پروانه ها حرف زدیم.
اوووم من فکر میکنم در زمینه ی گفتگو احتمالا مادر خوبی هستم.از وقتی کوروش دونه ی کنجد بود توی دلم باهاش حرف زدم تا همین چند ماه پیش. بعدش که خودش زبون باز کرد دیگه مهلت حرف زدن بهم نمیده.
توی خونه گاهی بهش میگم خوب حالا میای یه ذره سکوت کنیم؟ اونم ب
یا من لا سلطان الا سلطانه
( ای آنکه هیچ سلطنتی، جز پادشاهی تو نیست)
 
 
سلام :)
یه تمرین عکاسی چارلی و نورا  گذاشتن
30 روزه. با 30 تا عکس که تو قرنطینه میتونیم توی محدوده خونمون بگیریم.
 
شرکت میکنم تا شاید از این حال و هوام، فرار کنم. تا نجات پیدا کنم از دست خودم !
اممم....یه نقطه اتکا...
 
 
 
طبیعیه که من تخصصی تو عکاسی ندارم و بعضی از مورد هاش رو حتی نمیدونم چیه... اما تصمیم گرفتم امتحان کنم.
میخواستم با دوربین بگیرم، که همونطور که مستحضرید کامپیوتر خ
یکشنبه صبح نوبت اولین جلسه ی روانکاوی بود...
مامان با کردن جفت پاهاش تو کفش که الا و بلا باید بابا ببردت یه کم پی پی کرد تو اعصابم... فکر کنم بابا همه چیزو بهش گفته... روزی صد بار میگه قرصاتو خوردی؟ یا میپرسه دکتر بهت چی گفت؟؟ بعد من میگم گفت به مامانت سلام منو برسون.. بعد فحشم میده.. بعد میگه نگفت خاک تو سرت که انقدر حرص میخوری؟ آقا مامان یه روز داشت جگر به سیخ میکشید من گفتم جای همسر خالی عاشق جگره... از اون روز دارم فحش میخورم که چرا به فکر اونم و بی
توی مود یک نوشتن طولانی ام اما الان مهمونی ام شاید بعد نوشتم. خونه مادرجونیشونیم.
--
امروز تقریبا اصلا درس نخوندم. صبح با مامان رفتیم دنبال انتخاب عینک برای من و کار سختی بود و انتخاب نکردم، اما مامان خمیردندون، شامپو و یه زنجیر طلا خرید، برای منم یه ساک ورزشی گرفت و بعدش کباب خوردیم؛ تو یه کبابی که واقعا وقتی واردش میشدی انگار وارد گذشته ها میشدی. خیلی خیلی فضاش قدیمی بود و انگار از زمان های بسیار دور اصلا دستخوش تغییری نشده بود. روی دیوار ها
جمعه بیست و چهار خرداد :
از دیشب اومده بودیم ییلاق و الان که ساعت داره دوازده شب میشه،تو راه برگشتیم.
چقدر برام لازم بود بیام اینجا.کلی از خواهرم ممنونم که اصرار کرد منم برم باهاشون.دیشب هوا یخ بود و خواب کلی چسبید.خواهرم اینا دارن طبقه دوم ویلاشونو میسازن.امروز کلی با شوهر آبجیم همکاری کردیم که کف پوش چوبی درست کنیم برای بالکنش. الوار ها رو اندازه زد و من کمک کردم ببره.بعد که چیدیمشون،داشت سوراخشون میکرد که به آهن پیچشون کنه. خلاصه منم دریل گ
۱.
اول یه کم درمورد وضعیت تو هلند بگم. اینجا از اول اصلا بیماری رو جدی نگرفتن و اصرار داشتن که آنفلوانزای معمولی خیلی بدتره و این بیخودی سر و صدا ایجاد کرده و جهان الکی دچار پنیک شده. متاسفانه این اعتقاد رو اونقدر حفظ کردن تا دیگه دیر شد. از طرفی هم شستن دست چندان بینشون متداول نیست و عادت پیشفرضشون این نیست که هی دستشون رو بشورن. و خب یه مقدار زیادی اینکه ما از روزهای اول رسیدن بیماری به هلند شروع به مراقبت‌های اولیه و استفاده از ژل دست کردیم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها